ک روز که خرگوش کوچولو برای بازی به جنگل رفته بود پرنده ای دید که کل بدنش سیاه بود پرنده سیاه کنار خرگوش کوچولو نشست و سلام کرد خرگوش کوچولو گفت: اوه چقدر بالهات سیاهه ،اسمت چیه؟

کلاغ کوچولو گفت: اسمم غارغاریه،بالام سیاه نشده من کلاغم

من هرروز توی جنگل از این شاخه به اون شاخه میپرم و بازی میکنم می خوای بهت یادت بدم؟

خرگوش گفت:مگه خرگوش ها هم میتونند پرواز کنن؟

غارغاری گفت : نمی دونم ،بیا امتحان کنیم

خرگوش کوچولو نمی دونست چی باید بگه، آخه اولین بار بود که می خواست کاری کنه که از مامانش اجازه نگرفته بود، اصلا نمیدونست کار خوبیه یا نه

با خودش گفت: خیلی دلم میخواد به دوست جدیدم بگم نه،من از این کار خوشم نمیاد باید با مامانم م کنماما با خودش فکر کرد شاید دوستش ناراحت بشه با فکر کنه ترسیده و ضعیفه برای همین هیچی نگفت

غارغاری رفت بالای درخت و گفت بیا بالا و توهم بالا تو باز کن

خرگوش کوچولو گفت : من که بال ندارم،بعد دستاشو باز کرد

غار غاری گفت آماده پرواز باش،هرکاری من میکنم انجام بده که یهویی موش کوچولو صدا زد:غارغاری باز داری چیکار می کنی؟

نباید به حیونایی که بال ندارن پرواز کردن باد بدی این کار خیلی خطرناکه موش کوچولو به خرگوش نگاه کرد و گفت :حتما توهم مثل من نمیتونی به غارغاری نه بگی ،فکر کردی اگه پیشنهادشو قبول نکنی فکر میکنه تو ضعیفی و ترسویی

خرگوش کوچولو با تعجب گفت:تو از کجا میدونی؟

موش کوچولو گفت:من هم مثل تو بودم،یه روز که غارغاری میخواست با هم آتیش بازی کنیم من بهش نه نگفتم ،نزدیک بود دمم بسوزه ولی الان یاد گرفتم که هرکاری که نمی دونم باید انجام بدم یا انجام ندم دو نه بگم بعد از مامانم بپرسم تا بهم بگه چون مامانم با تجربه تر ازمنه،

الان ، به پیشنهادهایی که هیچی راجبشون نمی دونم نه میگم خیلی احساس خوبی دارم و به خودم افتخار میکنم

 

قصه های کودکانه

قصه های کودکانه

قصه

کوچولو ,خرگوش ,غارغاری ,تو ,نمی ,هم ,خرگوش کوچولو ,کوچولو گفت ,نمی دونم ,موش کوچولو ,و گفت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده بهداشت 76680694 باسکول فروشگاهی | باسکول اسبِ بدونِ باند ؛ زرد ...... rayatelhoda پرنیا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. emohtava 1 گیگ یعنی چند پیامبر ؟! دخمه